شاخص های عملکردی و پایداری:
البته بخش اعظم مسئله در مورد تمام کوآدکوپترها این است که چقدر ثبات و تعادل دارند. همچنین عملکردهای مختلفی مثل طول عمر باتری نیز اهمیت بسیاری دارد.
همچنان، تعادل و ثبات کوآدکوپتر و توانایی آن در حفظ موقعیت به صورت دقیق، امری حیاتی است. ممکن است احمقانه به نظر برسد – اما در سایه ویژگیهای جدید در Mavic 2 مثل Hyperlapse و تصاویر pano متصل به هم که ۴۸ مگاپیکسل زوم شدهاند، این مسئله بسیار مهم است. اگر حرکتی نامطلوب در کوآدکوپتر وجود داشته باشد آن تصاویر و فیلم ها واقعا بد خواهند شد. حتی کارهایی که به فیلم و عکس مربوط نیستند، مثلاً پرواز در مسیرهای باریک نیز وقتی کوآدکوپتر تعادل ندارد، با مشکل روبهرو خواهد بود.
مویک ۲ تعدادی حسگر برای کمک به اینکه ثابت بماند دارد که در نتیجه آنها، که وابسته به محل پرواز اختلاف بسیار کمی در پایداری وجود دارد. وقتی به زمین نزدیکتر باشد (برای حرکت دقیق در فاصله ۱۱ متری از زمین، اما زمین را از فاصله ۲۲ متری هم تشخیص میدهد)، از حسگر شناسایی زمین و نیز حسگر اوپتیکال به سمت پایینش استفاده میکند تا موقعیتش را حفظ نماید. این کار به فرود خودکار تقریباً کامل و بینقص کوآدکوپتر نیز کمک میکند (درحالیکه کوآدکوپترهایی که این قابلیت را ندارند احتمال دارد با تکانهای شدید فرود بیایند).
بهعلاوه، حسگرهای تشخیص زمین در هماهنگی با حسگرهای اوپتیکال،برای حفظ موقعیت طی پرواز در حالت ثابت نیز استفاده میشوند. مثلاً فرض کنیم شما کوآدکوپتر خود را در ارتفاع چشم انسان و از نزدیک خود راه میاندازید. در این مرحله، استفاده زیادی از GPS نمیکند، بلکه صرفاً از نشانگر حسگرهای حساس به نزدیک شدن به زمین استفاده میکند تا در جای خود بماند. در ۹۹% سناریوها، این ویژگی واقعاً خوب کار میکند و فقط هنگام پرواز آن بر فراز آب یا مثلاً سطوح شیشهای کمی بیشتر مراقب باشید، زیرا هر دو خاصیت انعکاسدهنده دارند و ممکن است کوآدکوپتر را اندکی گیج کنند.
در تمام تستهایی که انجام دادم، برای حفظ موقعیت، Mavic 2 اغلب اوقات خیلی خوب عمل کرده است. به عبارت دیگر Hyperlapse و panoها اغلب اوقات خیلی خوب کار کردهاند. علت اینکه میگویم اغلب اوقات، این است که یک استثنا هم وجود داشت. سعی کردم در روزی که وزش باد شدید بود، دور یک شیء Hyperlapse اجرا کنم و نتیجه در بهترین حالت نیز ضعیف بود.
نکته بعدی درباره عمر باتری است. چه در شرایط گرما و چه در سرما، نتایجی را میگرفتم که انتظار داشتم. این کوآدکوپتر ادعا کرده است که ۳۱ دقیقه مستمر پرواز میکند و چیزی که معمولاً در واقعیت تجربه میکردم بسیار به این ادعا نزدیک بود. حتی در سردترین آب و هوا، ۲۷ دقیقه پرواز داشت. در اینجا میتوانید فیلم کاملی که از تست باتریها در یک کشور بسیار سردسیر، یعنی کانادا، تهیه کردم را ببینید:
و نهایتاً، سرعت. Mavic 2 بالاترین سرعت خود را ۷۱کیلومتر بر ساعت ادعا کرده است که کمی بیشتر از Mavic Pro میباشد. تست کردن سرعت همیشه کمی فوت و فن دارد زیرا به شرایط باد بستگی زیادی دارد. اگر باد از جهت عقب کوآدکوپتر به سمت آن بوزد، به سادگی میتوانید سرعت فوق را داشته باشید، و البته بادی که از جهت روبهرو میوزد مانع میشود که به آن سرعت برسید. البته باید در حالت و تنظیمات درست قرار داشته باشید.
من در آزمایشم توانستم تا حد زیادی به بالاترین سرعت نزدیک شوم که برای من کافی بود. البته حداکثر سرعت، برای من مسئله مهمی نیست. تنها موردی که در آن حداکثر سرعت برایم کاربرد دارد، وقتی است که کوآدکوپتر خیلی دور باشد و بخواهم پیش من برگردد.
مشابه همین امر در مورد حداکثر فاصله (برد) نیز صادق است. در اینترنت میتوانید جاهایی را پیدا کنید که افراد به آزمایش میزانی که کوآدکوپتریشان میتواند برود میپردازند اما در کشورهایی که به آنها سفر کرده یا در آنها زندگی کردهام، چنین کاری بر خلاف قوانین مختلف است. چیزی که برای من مهم است، این است که آیا در فاصله های متوسط پروازی سیگنال افت پیدا میکند یا خیر. در مورد آزمایشی که من انجام دادم هیچ مسئلهای در این مورد به چشم نخورد.
کاربردی بودن در ورزش:
البته دلیل اصلی من برای بررسی کوآدکوپتر ها، جنبه ورزشی کاربردشان بود. من بسیار علاقمند بودم که تست کنم آیا مویک ۲ ادعاهای DJI در مورد تقویت ویژگی دنبال کردن ورزشکار بوسیله Active Track 2.0 را ثابت میکند یا نه. این نسخه جدید از Active Track گفته که قادر به پیشبینی حرکات کاربر از ۳ ثانیه قبل است. این ویژگی امکان پیشبینی بهتر اینکه یک فرد از میدان دید خارج خواهد شد را فراهم میکند و در نتیجه امکان گم کردن فرد مورد نظر کم بسیار کم خواهد شد.
به نظر من قبلاً و در مدلهای پیشین DJI، ویژگی Active Tracks بیشتر یک ترفند برای جلب توجه بود تا اینکه امکانی کاربردی باشد. قطعاً قادر به دنبال کردن کسی که در یک زمین فوتبال خالی قدم میزد، بود اما با اضافه شدن کمترین پیچیدگی به حرکت سوژه، معمولاً از آن عقب میماند. بهترین کاری که قبلاً میتوانستم با آن انجام دهم این بود که دوچرخهسواران جادهای را در جاده دنبال کنم. حتی یک تکدرخت نیز معمولاً کوآدکوپتر را سردرگم میکرد.
همهچیز را برای شروع آزمایش مرتب کردم – هم آزمایش در مناطق مسطح و هم در مناطقی با ارتفاعها و سوژههای مختلف. بهترین راه برای اینکه آزمایش را ببینید دو فیلمی است که با هم قرار دادهام. اولین فیلم مربوط به منطقهای مسطح است ولی دومی از نظر حرکت دوربین و غیره، پیچیدگیهای بیشتری دارد. میتوانید از اینجا تماشا کنید:
فارغ از بحث فیلمها، بد نیست نگاهی هم به روش راه انداختن آن و برخی نکات مثبت و منفی آن داشته باشیم. برای اینکه حالتهای Active Track را راه اندازی کنیم، لازم است ابتدا به منو حالتهای پرواز هوشمند یا Intelligent Flight Modes برویم که چیزهایی مثل Hyperlapse و QuickShots در آن دیده میشوند. اساساً اینها حالتهای پرواز خودکار شما محسوب میشوند. وقتی آن را باز کردید، روی Active Track کلیک میکنید:
Trace: در این حالت بیشتر مواقع از پشت شما را دنبال میکند.
profile: در این حالت از کنار شما را دنبال میکند.
Spotlight: این ویژگی برای کنترل دستی کوآدکوپتر است اما Mavic 2 سوژه شما را همیشه در مرکز کادر دوربین نگه میدارد.
میتوانید این سه حالت را در کنار هم در اینجا ببینید:
بهعلاوه، میتوانید حالت ایمن یا safe mode را در Active Track غیرفعال کنید. این حالت سرعت را تا ۱۲ متر بر ثانیه کاهش میدهد. با غیرفعال کردن آن، دنبال کردن شما با بیشترین سرعت کوآدکوپتر امکان پذیر است.
اما معنی دیگر آن این است که خطر به موقع پاسخ ندادن سنسور اجتناب از اشیاء نیز وجود خواهد داشت. یعنی حسگرها نمیتوانند با همان سرعتی که در حالت ایمن و سرعت محدود واکنش نشان میدادند، عمل کنند. برای اغلب چیزهایی که در حال دویدن، رکاب زدن یا اسکی هستند، تجربه بسیار بهتری نسبت به حالت ایمن خواهید داشت. حالت غیرایمن یا non-safe mode بیشتر در ورزشهای مجهز به یک وسیله نقلیه موتوری (یا کمی سریعتر، اسکی) کاربرد دارد.
بعد از انتخاب حالت، دوربین به دنبال اشیاء میگردد. این اشیاء شامل چیزهایی مثل مردم و ماشینها میشود. اگر چیزی را پیدا کند، بالای آن دایرههای کوچکی نشان خواهد داد و شروع به کار میکند. اگر چند سوژه همزمان داشته باشید چند دایره خواهید دید.
برای شروع به دنبال کردن شیء، کافی است یک بار روی دایره بزنید. این کار یک مستطیل دور سوژه ایجاد میکند و اگر سوژه خودتان هستید، دوربین در حال دنبال کردن شماست.
در این موقعیت میتوانید حرکت کرده و هر فعالیتی که مطلوبتان است انجام دهید و دوربین تا زمانی که سرعتتان برایش بیش از حد بالا نباشد به دنبال کردنتان ادامه خواهد داد. میتوانید از کنترلر برای تغییر موقعیت دوربین نسبت به خودتان و برای تغییر فاصلهای که از شما دارد، استفاده کنید. این کار برای ایجاد افکتهایی بسیار جالب در حین دنبال کردن سوژه شما، کاربردی است. این امر را میتوانید در اولین فیلم من از Active Track در بالا (در بخش معرفی) ببینید.
نقطه کوچکی که تقریباً در پایین صفحه وجود دارد، برای این است که دوربین را به سمت چپ یا راست، بستگی به حالت انتخابیتان، بگردانید.
بهخاطر داشته باشید اگر Mavic 2 Zoom دارید، میتوانید از امکان زوم کردن دوربین نیز با استفاده از چرخ کوچکی که بالای کنترلر یا در صفحه موبایلتان وجود دارد، استفاده کنید. مابقی تنظیمات دوربین نیز در دسترستان هستند.
مثلا در تصویر زیر میبینید که هنگام استفاده از Activr Track زوم ۲۷ میلیمتری نیز کردهام.
یکی از چالشهای بزرگ DJI Mavic 2 این است که نیاز به استفاده از یک کنترلر فیزیکی ریموت دارید. در بسیاری از محصولات DJI میتوانید کوآدکوپتر را با کوشی همراه خود به جای کنترلر، کنترل کنید. به این ترتیب اتصال WiFi بین گوشی همراه شما و کوآدکوپتر برقرار میشود. این ویژگی برای دنبال کردن سوژههای ورزشی عالی است زیرا بدون نیاز به حمل کردن کنترلر و با ویژگی Active Track میتوانستید به فیلمبرداری بپردازید.
اما مویک ۲ نیاز دارد که گوشی همراه و کنترلر همیشه به هم متصل و در کنار هم باشند. برای دوچرخهسواری این امر کمی همه چیز را سختتر میکند. من برای دوچرخهسواری خودم از یک محفظه Quadlock با مقداری بند لاستیکی استفاده کردم. گوشی همراهم به محفظه Quadlock دوچرخه وصل است و کنترلر به گوشی همراه متصل میباشد و با بندهای لاستیکی به موبایلم، محکم شده است.
از نظر سیستم اجتناب از برخورد، مویک به خوبی عمل می کند. همچنین، میتوانید در فیلم ببینید وقتی یک یا چند ثانیه پشت درختان قایم میشوم، هر بار دوربین من را پیدا میکند البته با کمی تردید.
گاهی به نظر میرسد وقتی به دلایلی (مثلاً در حالت مشخص هنگامی که تغییر جهت میدهید) اگر به بالای سر شما برسد، دچار مشکل میشود. تنها چیزهایی که جلوی خودش هستند را به خوبی دنبال میکند اما اگر دور بزنید، معمولاً شما را گم میکند چون مجبور میشود سرعتش را کم کند و شما به زیر کوآدکوپتر میروید.
نکته بعدی درباره ارتفاع گرفتن یا کم کردن ارتفاع است. در Active Track 1.0، اساساً دو مشکل اصلی وجود داشت. اول اینکه هنگام کم کردن ارتفاع، کوآدکوپتر در هر ارتفاعی که تنظیم کرده باشید متوقف میشد. بنابراین فرض کنیم شما روی یک تپه ایستادهاید (ارتفاع: ۳۰۰ متر)؛ وقتی از تپه پایین میروید، کوآدکوپتر در ارتفاع ۳۰۰ متری و روی یک خط مستقیم باقی میماند. درحالیکه شما کم کم از دامنه تصویر آن خارج میشوید! چالش بعدی برعکس بود. هنگام ارتفاع گرفتن، Active Track باز هم روی خط مستقیم میماند و کمکم با زمین برخورد میکرد (یا بهخاطر حسگرهای اجتناب از اشیاء، با کمی فاصله از زمین، متوقف میشد). در مویک ۲ پرو و مویک ۲ زوم، DJI ادعا کرده که این مشکل را حل کرده است
پس به کوهستان رفتیم تا این ویژگی را بهصورت دقیق تست کنیم. ابتدا به سمت پایین رفتیم. کوآدکوپتر بهصورت کامل و عالی تمام مسیر را به سمت پایین به دنبال کردن ما پرداخت و ارتفاع خود را با ارتفاع ما که در حال دوچرخهسواری بودیم هماهنگ میکرد:
سپس بدون اینکه متوقف شویم برگشتیم و به سمت نقطه شروعمان و در سربالایی رکاب زدیم و حتی بالاتر هم رفتیم – و کوآدکوپتر باز هم خود را با ما هماهنگ کرد. هیچ گونه مشکلی وجود نداشت.
نهایتاً، درباره چند سوژه یا دوچرخهسوار در یک کادر چطور؟ میتواند فرد مورد نظر را به درستی دنبال کند؟ سعی کردیم این ویژگی را نیز آزمایش کنیم. هر دو کوآدکوپتر را به پرواز درآوردیم و بعد هر دو ما سوار دوچرخه شدیم. هر کوآدکوپتر یکی از ما دو نفر را باید دنبال میکرد. در ابتدا با چند متر فاصله شروع کردیم و دو سپس به هم نزدیک شدیم. در تمام این مدت، کوآدکوپتر ها به سادگی هر دو ما را در کل مسیر در کادر داشتند و هر دو ما را بهعنوان اشیائی درست برای دنبال کردن، در نظر گرفتند. این موضوع را در جنگل نیز تست کردیم
در مجموع این کار به صورت غافلگیرکنندهای خوب انجام شد. هیچ کدام از آنها ما را با دیگری اشتباه نگرفت. هر دو کوآدکوپتر فرد درست و از قبل مشخص شده را دنبال کردند. هرچند در این بخش از کار سرعت زیادی نداشتیم، اما باز هم امیدوارکننده بود.
هرچند این مسئله، یادآور این است که همانطور که در فیلم اول دیدید، Active Track 2.0 هنوز کامل نیست. هنوز موقعیتهایی هستند که شما را در آنها گم خواهد کرد. هرچه بیشتر بفهمید که چطور کار میکند و چطور باید با آن هماهنگ بود، نتایج بهتری از آن میگیرید. هیچ تغییر ناگهانی در جهت یا سرعت حرکت نباید وجود داشته باشد. همه چیز را به مرور انجام دهید و چیزهایی که ممکن است در مسیرتان پیش بیاید را به حداقل برسانید. سرعت بالا به خودی خود مسئلهای نیست اما تغییر ناگهانی در سرعت (افزایش یا کاهش ناگهانی سرعت) میتواند مشکلساز باشد.
حال در مجموع، جایگاه Active Track 2.0 کجاست؟
جای سؤال ندارد که این نسخه از Active Track بسیار بسیار بهتر است. قبلاً واقعاً استفاده چندانی از Active Track برای دنبالکردن سوژههای تکی و ورزشی نداشتم و حداکثر در حد برداشتهای ۵ ثانیه استفاده کرده بودم.
اما با حسگر اجتناب از مانع تقریباً ۳۶۰ درجهای، که از همه مهمتر دارای حساسیت به مانع در بالای دوربین نیز هست، بالاخره استفاده از Active Track 2 در موقعیتهایی خاص، مفید و کاربردی شده است. چه موقعیتهایی منظور من است؟
سناریوهای امکانپذیر:
- مسیرها یا جادههایی با حداقل ۳ – ۵ متر وضوح در یک یا هر دو طرف برای حالت تصویربرداری از کنار، یا عرض کلی ۳ تا ۴ متر.
- زمینهای باز و غیره که بوتهها و درختان کوچکی داشته باشند، در تقریباً هر سرعتی با حداقل تغییر در مسیر.
- دویدن در تقریباً هر سرعتی تا زمانی که ناگهان تغییر جهت عمدهای ندهید.
- اغلب سناریوهای اسکی، تا وقتی که فاصله افراد بیش از حد کم نباشد (تراکم بیش از حد بالا نباشد).
سناریوهای غیرممکن:
- حرکت سریع دوچرخهسواری در کوهستان در میان درختها (مسیرهای تنگ)
- سناریوهایی که در آنها گردش سریع و تغییرات سریعی در جهت حرکت وجود دارد
- دنبال کردن به مدت طولانیتر از حدوداً ۲۵ دقیقه
قطعاً سناریوهای بیشتری از آنچه گفته شد وجود دارند. اما این موارد به نوعی یک نقطه شروع برای سنجیدن هستند. البته، هرچند DJI Mavic 2 برای دنبال کردن بسیار خوب است، به همان میزان نیز جای پیشرفت دارد. پادشاه دنبال کردن در حال حاضر، Skydio R1 است که شامل ۱۳ دوربین میشود که ۱۲ تا از آنها برای دنبال کردن شما بهعنوان یک سوژه هستند. نیاز به کنترلر ریموت جداگانه ندارد و واقعاً به سختی ممکن است شما را گم کند یا خودش گم شود.
اما کیفیت تصویر آنها در مقایسه با DJI Mavic 2 با اختلاف، بسیار ضعیفتر است و مدت کارکرد باتری آنها نیز نصف DJI میباشد. بهعلاوه، Skydio R1 از نظر اندازه یک غول است، و آنقدر بزرگ است که فقط در کولهپشتیهای حجیم خاصی جا میشود. درحالیکه Mavic 2 حتی در کیف پشت دوچرخه من نیز جا میشود.
بنابراین همانطور که در واقعیت هم دیده میشود، Mavic 2 بهترین گزینه برای دنبال کردن سوژههای ورزشی است و ضمناً در کیف پشت دوچرخهتان یا هر کیفی با آن حدود اندازه جا میشود. شخصاً تغییر خاصی را در این جایگاه در آینده نزدیک نمیبینم.
مقایسه محصول:
این روزها، گزینههای دیگر نیز اغلب کوآدکوپترهای DJI میباشند زیرا بدون تعارف، این برند چیزی است که ۹۹% مردم میخرند و به آن علاقه دارند. اغلب مابقی شرکتها، دیگر قادر به رقابت با آن نیستند. برای بیشتر مصرفکنندگان سؤال این نیست که آیا یکی از کوآدکوپترهای DJI را بخرند یا یکی از رقبای آن، بلکه مسئله این است که کدامیک از مدلهای DJI را بخرند (که حالتهای خاص در کاربرد آنها را نیز پوشش دهد).
در هر حال، در اینجا میتوانید مقایسهDJI Mavic Pro رو با DJI Mavic Air (محصول مورد علاقه من) و DJI Spark (که البته آن هم از علایق من است) را در اینجا بخوانید.
بین این سه مورد کدام را پیشنهاد میدهم؟
به سادگی میتوان گفت بستگی دارد که از کوآدکوپتر چه بخواهید. اگر برایتان فیلمهای K4 مهم نیست، جواب شما ساده و سریع میباشد: DJI Spark.
این مدل جداً یکی از کوآدکوپترهای شگفتانگیز است – که دروبینش مانند K4 اصلی در DJI Mavic است، تمام چیزی که نیاز است بدانید، این است که نتایج کار این دوربین خیرهکننده هستند. تضمین میکنم که اگر فیلم ۱۰۸۰ پیکسلی یک Mavic 2 و یک Spark را بدون اینکه نام دوربینشان را بگویم به شما نشان بدهم (بدون ویرایش)، نه قادر به حس کردن تفاوتشان خواهید بود و نه تشخیص میدهید کدام فیلم را کدام دوربین گرفته است.
سناریوهایی که Mavic 2 در آنها قویتر است، موقعیتهایی است که به ویرایش مفصلتری نیاز دارید. اگر میخواهید تنظیم رنگها را تغییر دهید یا تصویر را عمیقتر تغییر دهید، ظرفیت بیشتر Mavic 2 (Pro یا Zoom، اما بهخصوص Pro) میتواند مفید باشد، و حتی مهم. اما ۹۸% افرادی که فیلمهایی را در یوتیوب بارگذاری میکنند، چنین ویرایشهایی انجام نمیدهند. این کار زحمت و دانش زیادی نیاز دارد تا به درستی انجام گیرد.
پس چرا Mavic Air مورد علاقه من است؟
ساده است، چون از Mavic 2 کوچکتر است اما با این حال به K4 مجهز میباشد. دوست دارم از همه چیز با K4 تصویربرداری کنم زیرا خب .. احتمالاً … شیفته فیلم هستم. در واقعیت، به من این امکان را میدهد که در کادرم زوم و آن را کراپ کنم. این مدل نیز به خوبی Mavic 2 است و هرچقدرم که مویگ ۲ پرو خوب باشه کماکان وزن برای من خیلی مهمه، همین طور سایز.
بهعلاوه، یکی از چیزهایی که واقعاً دوست دارم هم در دوچرخهسواری و هم در تعطیلات انجام دهم، این است که کنترلر ریموت DJI را همراه خودم نداشته باشم. ترجیح میدهم فقط از گوشی تلفن همراهم برای تصاویر سریع از نوع تصاویر متناسب با شبکههای اجتماعی استفاده کنم. Mavic 2 این امکان را دیگر دارا نیست و این خیلی حیف است.
من ابتدا یکی از طرفداران DJI Phantom بودم اما کمکم به سری Mavic کوچ کردم و حالا طرفدار Mavic Air هستم. البته Mavic کوچکتر است و اساساً یکی از نمونههای ارتقاء یافته سری Phantom در تقریباً تمامی جنبهها میباشد (غیر از ۶۰/K4 و باتریهای آن که کمی بزرگتر هستند). شایعههای فعلی در مورد سیستم لنزهای قابل تعویض برای Phantom 5، که آن را به سری Inspire که سطحی بالاتر دارد، نزدیکتر میکند هستند. همچنین شایعاتی نیز در مورد قیمت بالاتر از همیشه وجود دارد که با اطلاع از وجود ویژگیهایی که تقریباً با ویژگیهای Inspire هماهنگی دارند احتمالاً منصفانه باشد.
به یاد داشته باشید هرچند بعضی میگویند سری Phantom «در برابر باد تعادل و ثبات بیشتری دارد» اما حرفشان هیچ پایه و اساسی ندارد. در عوض، دلیل اصلی برای گرفتن سری Phantom جنبههای مرتبط با فیلمهای آن میباشد.
اما در نهایت، انتخاب هیچ کدام از اینها، اشتباه محسوب نمیشود. همگی کوآدکوپترهایی شگفتانگیز هستند.
جمع بندی:
شکی نیست که سری Marvic 2 بهترین کوآدکوپتر کوچکی است که DJI تاکنون ساخته و از این نظر قابل بحث نیست. ویژگیهایی دارد که در محصولی جمعآوری شدهاند که به صورت خارقالعادهای کوچک است. ویژگیهای زوم کردن Marvic 2 Zoom نیز با استقبال مواجه بوده است. مایلم هر دو دوربین را در نهایت بخرم و از آنها مانند لوازم جانبی استفاده کنم. هرچند تصور میکنم این امر، چیزی است که DJI برای سری Phantom انتظار دارد.
از نظر کاربرد در ورزش، Active Track 2.0 ارتقائی عظیم نسبت به Active Track 1.0 محسوب میشود. اما این همه ماجرا نیست. این امر به Active Track 1.0 بیش از حد اعتبار داده بود زیرا برای اغلب موارد دنبال کردن سوژههای ورزشی، غیرقابل استفاده بود، اما Active Track 2.0 بسیار نزدیکتر میشود. حالا در دسته تجهیزات «احتمالاً اغلب اوقات کار میکند» قرار دارد. اما قطعاً هنوز وارد طیف «همیشه و حتماً درست کار میکند» نشده است.
DJI قابلیت رسیدن به آن سطح را دارد. تمام آنچه باید انجام گیرد، ارائه یک افزونه کوچک دنبال کننده امواج مخابره شده است که همتراز چیزی که AirDog و Staaker دارند بشود. در این صورت آن را بلافاصله خواهم خرید – اوه! حتی اگر ۵۰۰ دلار باشد (و تا وقتی که با تمام نسلهای کوآدکوپترهای DJI کار میکند). این کار به افراد امکان میدهد تا قابلیتهای اجتناب از موانع DJI ها را استفاده کنند و در عین حال تضمین میدهد که کوآدکوپتر ما را گم نخواهد کرد. هنوز نفهمیدهام چرا DJI در برابر این کار مقاومت بسیاری از خود نشان میدهد، زیرا لوازم جانبیای برای تمام انواع چیزهای احمقانه دیگر ارائه داده است! شاید روزی این قابلیت را نیز ارائه کند!
تا آن روز، Marvic 2 بهترین ترکیب برای دنبال کردن سوژههای ورزشی و نیز تمام کوآدکوپترهای فیلمبرداری را ارائه میدهد. آیا جایگزین Mavic Air بهعنوان مقصد بعدی کوچ کردن من خواهد شد؟ شاید نه. علتش این نیست که در Marvic 2 مشکلی وجود داشته باشد، بلکه این است که Mavic Air را تازه در بهار گذشته خریدهام و برای مصارفی که دارم، بسیار عالی کار میکند.
از اینکه این مطلب را خواندید ممنونم